زینب قربانی

فارسی هفتم. درس 9 فارسی هفتم

مادر - آبادان - نجار - درخت - پدر - قلب - فسنجون -ماه -میز -آبی -گورخر - آسمان . با این کلمات انشا طنز بسازید . تاج و دنبال میدم

جواب ها

lilya 🤎

فارسی هفتم

اصلا بهم ربط ندارن

جواب معرکه

سلام سلام

فارسی هفتم

در آبادان نجاری بود که قلب مهربانی داشت او نسبت به همه مانند پدر رفتار میکرد و در مغازه خود میز بزرگی داشت و بر روی آن نجاری میکرد مادری داشت پیر و شوخ طبع مادر نجار هر روز پای یک درخت تنومند می‌نشست و برای پسرش فسنجان درست میکرد گور خری از آنجا عبور میکرد به مادر نجار نزدیک شد مادر نجار گفت سلام گورخر به موقع رسیدی تو که نمیتوانی فسنجون خوشمزه من رو بخوری یعنی نمیدونی چه طعمی داره هر کس میخوره بعد یه هفته پیش هنوز توی دهنش هست بعد خوردنش دستاشو نو هم میخورند حالا ای گورخر جان بیا تا این فسنجون رو روی تو بزارم و بعد پیش پسرم بریم آنها راه افتادن و به نجاری رسیدند مادر نجار گفت سلام ننه بیا ببین چه فسنجونی برات پختم البته با کمک این گورخر عزیز برات آوردم بخور تا جون بگیری مادر نجار هم گفت:دستت درد نکنه مادر و بعد رو به آسمان آبی و زیبا دست هایش را برد و گفت خدایا شکرت بیش تر از این دیگه نتونستم😂تاج بده لطفا

سوالات مشابه درس 9 فارسی هفتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام